انرژي درماني چيست و چه جايگاهي دارد؟ ماهيت انرژي درماني * شفا پرانیک چیست ؟ پرانا یا کی ؟ كالبد بيوپلاسميك يا كالبد انرژي در انرژي درماني * نصف النهار یا کانال های بیو پلاسمیک دو قانون بنيادي در انرژي درماني * انرژي درماني قادر به انجام چه كارهايي است؟ یادگیری شفای پرانیک اسان است *انرژي درماني چگونه مؤثر واقع ميشود
انرژي رواني آسيبزا و ماهيتهاي فكري * چاكراها، شبكة محافظ، عناصر منفييافتههاي جديد در انرژي درماني * ماهیت کالبد انرژی *ارتباط نزدیک کالبد انرژی با کالبد جسمانی ذهن اثر چشمگیری بر الگوی کالبد انرژی دارد *چاكراها يا مراكز انرژي در انرژي درماني مكانيسم بيماريهاي سايكوسوماتيك در انرژي درماني * وظایف کالبد انرژی چیست ؟
انرژي درماني چيست و چه جايگاهي دارد؟
بعد مهنوي و روحاني آدمي " در تمامي عمر وي بصورتي جذاب و اسرار اميز بوده است . اين جذابيت در تمامي افراد با گرايشهاي و جهان بيني هاي متفاوت وجود دادرد و هيچ گه تازگي خود را از دست نداده است . با تبلور تكنولوژي در زندگي و افزايش مشغله ها " فاصله ادمي تا اين بعد بيشتر گرديده . اما هيچ گاه كا ملا فراموش نگرديد " به طوري كه انسان كنجكاو حتي از اين ابزار نيز براي كشف و تجربه و بيشتر در درون خود كمك گرفت. نمونه بارز آن ساخت فيلم هاي تخيلي است .اين فيلم ها زمينهاي رشد براي بسط و گسترش كامل آرزوها ي دست نيافتني بشر.
بزرگترين خصيصه دنياي متافيزيكي " نا شناخته بودن است.در مورد دنيا حرف و قصه زيادي گفته شده است و در نقاشي ها و ساير آثار هنري نيز بروز يافته است . اما فقدان تجربيات عملي به گونه اي آن را دست نيافتني كرده است. آدمي به تكنولوژي توانسته در كره ماه هم قدم بگذارد.
اما هنوز از تردددر دنياي اندروني خود بازمانده است.بديهي است آشنايي عملي با اين دنيا گام بزرگي در شناسايي بيشتر آن و نهايتا خود شناسي خو اهد بود . يكي از بزرگترين شاخص هاي دنيا وضعيت سلامتي و بيماري ماست .
بيماري ها ي ما تظاهرات بيروني اتفاقاتي است كه در درون ما روي داده اند . تصور خعموم از بيماري ها و درد هاي مختلف " مطلوب نيست . در نتيجه به محض ا بتلا " كوشش مي شود تا به هر طريقي آن درد و بيماري خاتهه يابد .اين تجعيل به حدي
مي تواند زياد شود كه عملا به سركوب آن بيماري بيانجامد .بديهي است سركوب بيماري زمينه بروز بيماري هاي مهلك تر خواهد گرديد.
با ظهور فيزيك مدرن " انقلابي عظيم در دانش فيزك وبا لطبع در اذهان انيشمندان ايجاد شد. ذهن منطقي آدمي در لحظه اي تمامي يافته هاي خود را به گونه اي ديگر ديد . هيچ چيز آن گونه كه تا به حال ما فكر مي كرديم نبود .اصبل عدم قطعيت ها يزنبرگ به سادي به هر ماهيت با رابطه اي پوزخند ميزد . اين حادثه در ابتدا خوشايند نبود " هر چند كه جامعه دانش مجبور به پذيرفتن آن بود . پس از اندكي " روابط جديدي در دنيا بر پايه اين يافته هاي جديد نمايان شد . روابطي كه توجيه كننده بسياري مسايل بود.
دانش مدرن ما را با دنياي انرژي آشنا كرد . دنيايي كه اساس هستي بر آن بنا شده است . البته دانش جديد تنها قادر به درك شمه اي از اين درياي بي كران گرديده است . هنوز هيچ دستگاه يا سنسور مكانيكي ساخته نشده است كه بتواند آن گونه كه يك انسان با شعور / هستي/ انرژي يا حتي مزه غذا را مي فهمد , أن را توصيف كند . در نتيجه هر چه كگه در دانش پيش مي رويم بيشتر به سمت خود و نيروهاي دروني كشيده مي شويم . اين خود شناسي گام بزرگي در بررسي و تاثير گذاري بر مهمترين شاخصه تغيير در يك انسان – يعني بيماريهاي وي – بود و ما را با علوم كهن پيوند داد . هنر باستاني شفا در اغلب اديان , آيين ها و قومهاي كهن به شكلي فراگير , به كار گرفته شده است . بارزترين شيوه دعا است. و راه اي ديگري شبيه گياه درماني , زار درماني , مغناطيس درماني , آب درماني , طب سوزني , ما ساژ درماني , خنده درماني , رقص درماني انرژي درماني , روان درماني , كريستال درماني , هاله درماني و ….. نيز با هزار نقش و رنگ در اقوام مختلف ديده شده است . در مورد انرژي دزماني حرف ها و حديث هاي زيادي نقل شده است .افراد و گروه هاي مختلفي بنا بر دلايل گوناگون نظرات متفاوتي راجع به آن داشته أند . هر چقدر جامعه سنتي تر باشد از تغيير گريزان خواهد بود از تغيير گريزان خواهد بود برخي هم آن را مستقيما به پزشكي و دخالت در درمان بيماري ها ربط مي دهند , اما پيام واقعي اين است كه (( واقعي اتي پيرامون زندگي كنوني ما و جود دارد كه جزيي از وجود ماست .شناخت اين واقعيتها كمك ميكند بهتر زندگي كنيم.))
انرژي حياتي مفهومي قرار دادي است . براي بيان ماهيت آن مي توان مقايسهاي انجام داد . اگر يك انسان , يك درخت و پرنده را دريك مجموعه قرار دهيم , همگي زنده بوده و داراي شعور هستند . همچنانكه يك ساعت مچي , يك هواپيما و يا مداد را نيز دز يك مجموعه قرار دهيم مي توان گفت كه همگي فاقد شعور و حيات هستند . آنجه كه در يك درخت وجود دارد در ساعت مچي چرخان وجود ندارد كه موجودات زنده را از اجسام بي جان جدا مي كند (( انرژي حيات )) ناميده مي شود .
بيماري هر گونه تغيير بهم ريختگي در اين انرژي حياتي – چها ز لحاظ كيفيت و چه كميت – مي باشد . تمامي هنر يك درمانگر بازگرداندن دوباره نظم و تعادل به آن است . اين تعادل جديد ((سلامتي)) نام گرفته است .موسيقي , هنر , ورزش , عبادت , و كار كردن باعث بهبودي ميشود.
نتيجه نهايي اين است كه به هيچ وجه كاري خارق العده نبوده و جزئي از مكانيم طبيعي رفتار هاي أدمي در قبال يك ديگر مي باشد.
نتیجه نهایی آن است که این امر به هیچ وجه کاری خارق العاده نیست و نبوده و جزئی از مکانیسم رفتار های آدمی در قبال یکدیگر می باشد.
و حالا سوالاتي كه ممكن است پس از اين موضوع از خود مي پرسيد.
1- بيماري ها چه هستند؟
2- چرا پديد مي آيند؟
3- چرا برخي بيمار هستند؟
4- چرا كساني ديده ميشوندكه سالها ست بيمار نشده اند و چرا بيماري هاي لاعلاج گريبانگير برخي مي شود ؟
بيماري هر گونه تغيير بهم ريختگي در اين انرژي حياتي – چها ز لحاظ كيفيت و چه كميت – مي باشد.
براي درك بيماري ,عوامل داخلي و خارجي يا عوامل ظاهري و باطني بيماري را بايد در نظر داشت .منظور از عوامل خارجي دسته اي از عوامل فيزيكي يا طبعيي مانند ميكروب ها , سو’ تغذيه, سموم, آلايندها, عدم تحرك بدني , عادات بد تنفسي ومصرف آب ناكافي هستند كه باعث بيماري مي شوند . منظور از عوامل داخلي آن دسته عوامل عاطفي و مرتبط با انرژي مانند: احساسات منفي , منفي گرايي , بداخلاقي , عصباني شدن , نفرت , حسد ,غيبت ,غصه خوردن و……..هزاران موارد ديگر كه به روحييه عادم خشه وارد ميكند .كه اين عواملي و هزاران عوامل ديگر باعث انسداد كانل هاي انرژي , كاهش و انباشتگي انرژي هاي كثيف و اختلال در عملكرد چاكراها وغيره مي باشد .
چاكراها مراكز انرژي در حال چرخش ,بخش هاي بسيار مهمي از كالبد انرژي هسنتد .همانند كالبد فيزيكي كه از اعضاي حياتي و كم اهميت تر تشكيل شده , كالبد انرژي نيز داراي چاكراها اصلي و فرعي مي باشد. كه اعضاي اصلي و حياتي كالبد فيزيكي را كنترل مي كنند كه انرژي حياتي را براي بدن تامين مي كنند واگر اين نيروگاه ها به خوبي كار نكنند اعضاي حياتي ضعيف يا بيمار مي شونند ,زيرا براي درست كار كردن انرژي حياتي كافي ندارند.
چاكراها چند وظيفه مهم دارند كه عبارتند از…
1- جذب انرژي و توزيع در بخش هاي مختلف بدن
2- كنترل و تقويت و مسوليت درست كار كردن تمام كالبد جسماني
3- بعضي چاكراها مراكز استعداد هاي رواني هستند.
در فرصت هاي بعدي بيشتر در مورد چاكراهاي اصلي ,نحوي فعل سازي آنها , كاربرد , نحوي كار كردن آنها و وظايف چاكراها بيشتر توضيح خواهم داد. با توضيح هايي كه داده شد بايد ديگر فهميده باشيد كه بيماري چيست , چگونه به وجود مي آيد و…….
شفای پرانیک " بر مبنای ساختمان کلی بدن انسان استوار است . کالبد انسان در واقع از دو بخش تشکیل شده است : (( کالبد جسمانی قابل رویت )) و ((کالبد انرژی غیر قابل رویت )) که کالبد بیوپلاسمیک هم نامیده می شود .
ماهيت انرژي درماني
آنگاه خداوند آدم را از خاك سرشت، سپس در بيني آدم روححيات دميد، به او جان بخشيد و آدم موجود زندهاي شد.
- سفر پيدايش 7:2
ما بخش عمدة نيروي كي يا انرژي حياتي خود را از هوايي كه تنفس ميكنيم به دستميآوريم.
هر موجود زندهاي به تنفس وابسته است و فقدان تنفس به معني فقدان حيات است. ازاولين گريه يك نوزاد تا آخرين دم يك انسان در حال مرگ، جز رشتهاي از نفسكشيدنها هيچنيست.
با هر فكر، با هر اراده يا حركت هر عضلهاي، انرژي حياتي رابهطور مداوم تخليه ميكنيم، در نتيجه جايگزيني مجدد و مداوم آنضروري است. اين كار با تنفس و ساير تمرينها و ورزشهاي سالمصورت ميگيرد.
شفاي پرانيك، بر مبناي ساختمان كلي بدن انسان استوار است. كالبد انسان درواقع از دوبخش تشكيل شده است: «كالبد جسماني قابل رؤيت» و «كالبد انرژي غير قابل رويت» كهكالبد «بيوپلاسميك» هم ناميده ميشود. كالبد جسماني قابل رؤيتي، همان بخشي است كهما ميبينيم، لمس ميكنيم و بسيار با آن آشنا هستيم. كالبد بيوپلاسميك، كالبد انرژيدرخشان غير قابل رويت است كه در كالبد جسماني قابل رويت هم نفوذ ميكند و چهار تاپنج اينچ ماوراي آن امتداد مييابد. روشنبينها آنرا بهطور سنتي كالبد يا بدل اتري مينامند
شفا پرانیک چیست ؟
علم و هنری باستانی است که با استفاده از پرانا یا کی یا انرزی حیات به معالجه تمامی کالبد انسانی پرداخته
پرانا یا کی
پرانا يا كي همان انرژي حياتي است كه بدن را زنده و سالم نگهميدارد. در يونان آنراپنوما، پلي نزيها آن را مانا و اعراب دم حيات ميخوانند. شفاگر، پرانا يا انرژي حياتييا دم حيات را به بيمار منتقل ميكند و بدين ترتيب بيمار بهبود مييابد. در جريان اينفرآيند آنچه اصطلاحاً شفاي معجزهآسا خوانده ميشود رخ ميدهد.
اساساً پرانا سه منبع اصلي دارد: خورشيد، هوا و زمين پراناي خورشيد از نور خورشيدسرچشمه ميگيرد. به تمام بدن نيرو ميدهد و شرايط تندرستي آنرا فراهم ميكند، با حمامآفتاب يا قرار گرفتن در معرض نور خورشيد به مدت 5 تا 10 دقيقه يا نوشيدن آبي كه درمعرض آفتاب بوده است، ميتوان آنرا به دست آورد. اين پرانا قدرت بسيار زيادي دارد، وتماس طولاني مدت با آن موجب آسيب تمامي كالبد جسماني ميشود.
پراناي موجود در هوا «پراناي هوا» يا گويچههاي حياتي هوا ناميده ميشود. اين پرانا،هنگام تنفس از طريق ريهها و يا مستقيماً توسط مراكز انرژي كالبد بيوپلاسميك جذبميشود. اين مراكز «چاكرا» ناميده ميشوند. جذب پراناي هوا با تنفس آهسته و موزونبيشتر از زماني است كه تنفس سريع، كوتاه و كمعمق است. افرادي كه آموزشهاي خاصيديدهاند، ميتوانند آنرا از خلال سوراخهاي پوستي نيز جذب كنند.
پراناي موجود در زمين «پراناي زمين» يا گويچههاي حياتي زمين ناميده ميشود و ازطريق كف پا جذب ميشود. اين عمل به صورت خودكار و ناآگاهانه انجام ميپذيرد.قدمزدن با پاي برهنه، ميزان جذب آنرا افزايش ميدهد.
كالبد بيوپلاسميك يا كالبد انرژي در انرژي درماني
روشنبينان با استفاده از استعداد روحي خود مشاهده كردهاند كه هر انساني توسط كالبددرخشاني از جنس انرژي احاطه شده كه به درون بدن نيز نفوذ ميكند و كالبد بيوپلاسميكناميده ميشود. اين كالبد درست مانند كالبد فيزيكي داراي سر، دو چشم، دو بازو و غيرهاست. به عبارت ديگر كالبد پلاسميك شبيه كالبد فيزيكي قابل رويت است و به همين دليل،روشنبينان آنرا بدل اتري يا كالبد اتري ميخوانند.عبارت «بيوپلاسميك» از دو قسمت «بيو»به معني زندگي و «پلاسما» كه چهارمين حالت ماده است تشكيل شده است. ساير اشكالماده عبارتند از:جامد، مايع و گاز. پلاسما، بخار يونيزه يا بخاري از ذرات داراي بار مثبت ومنفي بوده و با پلاسماي خون تفاوت دارد. كالبد بيوپلاسميك به معني يك كالبد زندهانرژي است كه از ماده اتري يا ماده لطيف نامرئي ساخته شده است. براي سادهكردن ايناصطلاح به جاي آن از «كالبد انرژي» استفاده ميكنيم. دانش عصر جديد با به كارگيريعكسبرداري كرلين، كالبد انرژي را بازنمايي كرده است. دانشمندان با كمك روش فوقتوانستهاند به مطالعه، مشاهده و تهيه تصوير از اجزاي مختلف كالبد بيوپلاسميك نظيرانگشتان، برگها و غيره بپردازند. جذب پرانا و توزيع آن در تمامي قسمتهاي كالبد فيزيكياز طريق همين كالبد انرژي صورت ميگيرد.
نصف النهار یا کانال های بیو پلاسمیک
دقیقا همانند کالبد جسمانی مرئی که دارای عروق خونی است و از خلال آن ها خون جریان می یابد " کالبد انرژی هم دارای کانال های بیوپلاسمیک نامرئی ظریفی است که ماده بیوپلاسمیک از میان آن ها جریان می یابد و در تمامی بدن توزیع می شود . در بدن " چند کانال اصلی انرژی و هزاران کانال کوچکتر وجود دارد . در یوگا این کانال ها را نادی می خوانند . پرانا از میان این نادی ها عبور می کند و به تمامی بدن را تغذیه و شاداب می کند .
دو قانون بنيادي در انرژي درماني
انرژي درماني بر پايه دو اصل استوار است: قانون خود ـ بهبودي و قانون پرانا يا انرژيحياتي.
گرچه اين دو قانون كاملاً آشكارند ولي با كمال تعجب ميبينيم كه بيشتر مردم كمترينتوجهي به آن ندارند. به وسيله همين قوانين بنيادي است كه شفاي سريع يا معجزهآسا رخميدهد:
1ـ قانون خود ـ بهبودي
بهطور معمول بدن ميتواند با سرعتي خاص، خود را ترميم كند. در صورت بروز زخميا سوختگي، ترميم خودبهخودي و بهبودي طي چند روز تا يك هفته رخ ميدهد.
به عبارت ديگر، حتي اگر براي بهبود زخم يا سوختگي آنتيبيوتيك استفاده نشود، بدنقادر به شفادادن و ترميم خود ميباشد. در حال حاضر دارويي براي درمان عفونتهايويروسي در دسترس نيست. با اين حال اگر فردي دچار سرفه يا سرماخوردگي شود بهطورمعمول، بدون مصرف هرگونه دارويي طي يك يا دو هفته بهبود مييابد.
2ـ قانون انرژي حياتي
براي ادامه حيات، بدن بايد از انرژي حياتي برخوردار باشد. با افزايش انرژي حياتي درقسمتهاي آزرده و تمامي بدن، فرآيند شفا سريعتر رخ ميدهد.
درعلم شيمي، گاهي براي بالابردن سرعت واكنشهاي شيميايي از انرژي الكتريكي بهعنوان عامل تسهيلكننده استفاده ميشود. نور بر واكنشهاي شيميايي اثر ميكند وعكسبرداري بر پايه همين اثر استوار است.
در تجزيه الكتريكي (الكتروليز)، از الكتريسيته به عنوان عامل تسريع يا ايجادكنندهواكنشهاي شيميايي استفاده ميشود. در انرژي درماني، پرانا يا انرژي حياتي به عنوان عاملتسهيلكننده واكنش و براي زيادكردن سرعت واكنشهاي بيوشيميايي كه در فرآيند طبيعيترميم بدن شركت ميكنند مورد استفاده قرار ميگيرد. زماني كه انرژي پرانيك مورد استفادهقرار ميگيرد سرعت شفايافتن يا بهبود بهطور قابل ملاحظهاي افزايش مييابد.
آنچه ما شفاي معجزهآسا ميخوانيم درواقع چيزي جز بالابردن سرعت خودترميمي بدننيست. انرژي درماني ماهيت ماوراء علوم كنوني ندارد. بلكه به سادگي بر پايه قوانين طبيعياستوار است. قوانيني كه مردم از آنها آگاهي ندارند.
انرژي درماني قادر به انجام چه كارهايي است؟
1 - در بيشتر موارد، والدين را قادر ميسازد تا تب بالاي كودك خود را در عرض چندساعت پايين بياورند و طي يك يا دو روز تب را بهطور كامل برطرف كنند.
2 - اغلب قادر است سردردها، دردمعده، دنداندرد و دردهاي عضلاني را بلافاصلهبرطرف كند.
3 - ميتواند سرفه و سرماخوردگي را طي يك يا دو روز از بين ببرد. همچنين كاهشحركات روده در بيشتر موارد طي چند ساعت بهبود مييابد.
4 - در اكثر موارد ميتواند بيماريهاي اساسي نظير بيماريهاي چشم، كبد، كليه ومشكلات قلبي را طي چند جلسه و ظرف چند ماه درمان كند.
5 - سرعت ترميم را به ميزان سه برابر طبيعي افزايش ميدهد.
اينها بعضي از موارد معدودي هستند كه انرژي درماني قادر به انجام آن است. اما اينموارد زماني رخ ميدهند كه شفاگر به حد خاصي از تبحر دست يافته باشد.
یادگیری شفای پرانیک اسان است
هر فرد سالم با توانایی تمرکز کردن و هوش متوسط " با فکری باز و قدرت تمیز و عزمی راسخ می توانند طی مدت نسبتا کوتاهی شفای پرانیک را بیاموزد . شفای پرانیک از یادگیری پیانو و نقاشی آسان تر است . در واقع به سادگی آموزش رانندگی است . اصول و فنون آن را می توان طی چند جلسه یاد گرفت " اما کسب مهارت لازم در شفای پرانیک هم مانند آموزش رانندگی نیاز به تمرین دارد .
انرژي درماني چگونه مؤثر واقع ميشود
هستي داراي چنان كيفيتي است كه ميتواند همانگونه شود كه شما تصور ميكنيد. آگاهي آن چيزي را براي شما فراهم ميسازد كه او را با آن تغذيه كردهايد.
سري نيساراگاواتا ماهاراج
درمان پرانائي را طب انرژيائي نيز مينامند. مفهوم طب انرژيائي اين است كه بيماري عبارت از نوعي بي نظمي دربدنهاي لطيف يا ناديها است (نادي كلمه اي سانسكريت براي كانالهائي است كه پرانا را به سرتاسر بدن ميرسانند). به گفته يكي ازمكاتب يوگا بيش از هفتاد و دو هزار نادي وجود دارد كه در بدن اتري قرار دارد.
بطور معمول، ما اين بي نظميها را به مثابه درد يا تنش در بدن خود احساس ميكنيم كه در مراحل بعدي به عنوانبيماري نمود پيدا ميكنند. درمانگر شفاي پرانائي ميتواند درد، تنش و بيماري را از طريق پاكسازي و اشباع ساختنبدن اتري از پرانا، برطرف نمايد. هرگاه علت بيماري ماهيتي عاطفي داشته باشد، بدن ستارهاي يا عاطفي را نيز بايستيمورد توجه قرار داد. ذهن بر سلامت ما نيز تأثير دارد. لذا با توجه نمودن به بدن ذهني و اصلاح آن، بسياري از بينظمي هائي كه ماهيت ذهني دارند با گذشت زمان برطرف ميگردند. ضمن درمان بدنهاي لطيف ممكن است مواقعي پيشآيد كه كار ظاهراً به كندي پيش برود تا اينكه سرانجام بر بدن فيزيكي تأثير گذارد.
جهت فهم كامل اين موضوع كه طب انرژيائي چگونه مؤثر واقع ميشود، فهميدن مفاهيم مطالب فصلهاي اول ودوم، حائز اهميت ميباشند. يعني ذهن، پرانا و بدنهاي لطيف. خلاصه اينكه ذهن و پرانا پديده هائي هستند كه بهيكديگر وابسته بوده و از يكديگر جدائي ناپذيرند.
انرژي رواني آسيبزا و ماهيتهاي فكري
مطابق علوم باطني، انرژيهاي رواني و ذهني ايجاد شده بوسيلة فكر و احساس داراي آگاهي هستند.آنچه كه شما تجربه ميكنيد، فكر ميكنيد و احساس ميكنيد موجوداتي رواني ايجاد مينمايند كه«شكلهاي فكري» يا «ماهيتهاي فكري» ناميده ميشوند. بعبارت ديگر، افكار و احساسات شما واقعيهستند و ميتوانند بر شما و ديگران اثر بگذارند. هنگامي كه شخص حادثه يا احساسي ناراحتكننده ياضربهاي روحي را تجربه مينمايد انرژيهاي رواني آسيبرسان ناشي از آن احساس يا تجربه در برخي ازچاكراها ثبت ميشوند و در درازمدت ممكن است به صورت استرس يا فوبي بروز نمايند. اين انرژيهايآسيبزا تاحدي آگاهي دارند و «ماهيتهاي فكري آسيبزا» ناميده ميشوند. يك فوبي (ترس بيدليل وغيرعادي از چيزي) چيزي نيست جز انرژي ترس آسيبزا يا ماهيتهاي فكري ترس كه در يك يا چندچاكراي بيمار ثبت شدهاند. پس از آنكه درمانگر پرانايي ماهيتهاي فكري فوبي يا انرژي ترس را به طورجزئي يا كامل از چاكراهاي بيمار پاك نمود، بيمار بهبود قطعي را احساس ميكند.
يك تجربه و احساس آسيبزا ممكن است ترسهاي مكرر، ضعف اعتماد به نفس، احساس عدمامنيت، آسيبپذيري و بيتفاوتي را در فرد ايجاد ناميد. اين تفكر را احساس منفي، ماهيتهاي فكريمنفي با اثر بازدارندة قوي ايجاد ميكند كه به صورت افسردگي شديد بروز مينمايد.
چاكراها، شبكة محافظ، عناصر منفي
در پشت چاكرا نزديك سطح بدن يك «شبكة انرژي» وجود دارد. قطر اين شبكه حدود يك اينچ كمتراز خود چاكراست. اين شبكه انرژي را «شبكة اثيري يا شبكة محافظ» مينامند زيرا مانند فيلتري شخصرا از اثرات منفي بيروني محافظت مينمايد. اگر ناراحتي روانشناختي چندان شديد نباشد، برخي ازشبكههاي محافظ ترك برميدارند. ولي در مورد ناراحتيهاي شديدتر برخي از اين شبكهها سوراخميشوند و حفرههاي بزرگي پيدا ميكنند. اين امر بيمار را در برابر «آشفتگيهاي رواني» يا «دخالتهاي»عناصر يا ماهيتهاي رواني منفي آسيبپذير ميسازد. به زبان مسيحيت اينها را ارواح شرور مينامند.اينجانب ترجيح ميدهم از كلمة «شيطان» يا «شياطين» استفاده نكنم زيرا تصوير يا احساس دقيقي ازماهيت و طبيعت مسئله به دست نميدهد. در كتاب مقدس موارد بسياري از بيماران ذكر شده است كهدچار ناراحتيهاي شديد روانشناختي بودند و با دفع ارواح شرور يا برطرف كردن نيروهاي منفي درمانشدند.
اندازة اين عناصر منفي حدود يك سوم اينچ تا چند اينچ ميباشد، كه بستگي به ماهيت آنها و ميزانتاثيرشان بر شخص دارد. آنها ميتوانند به وسيلة تركها يا سوراخهاي شبكة محافظ بر فرد اثر بگذارند.اگرچه اين عناصر منفي سبب مشكلات و آشفتگيهاي زيادي در بيماري ميشوند كه تعادل روانشناختيندارد، اما در حقيقت بسيار ضعيف هستند و يك درمانگر پرانايي باتجربه به آساني ميتواند آنها را نابودنمايد. اين عناصر منفي چيزي بيش از سوسكها يا انگلهاي اثيري نميباشند. تاثير ارادة درمانگر، استفادهاز انرژي پرانايي بنفش يا انداختن آنها در محلول آب و نمك به آساني ميتواند نابودشان نمايد.
تفاوت ميان يك فرد روشنبين و يك انسان معمولي در اين است كه شبكة اثيري يا محافظ فردروشنبين بسيار نازك است و زماني كه روشنبين از حس خاص خود استفاده ميكند ميتواند به آسانيآن را باز كند و در اوقات ديگر آن را ببندد. به عبارت ديگر شبكة اثيري درست مانند يك دريچه است كهروشنبين ميتواند آن را به ارادة خود باز يا بسته نمايد. چنين فردي تسلطي فوقالعاده بر احساساتخود دارد، بويژه بر ترس، و ميتواند فرشتهها و پريان و عناصر منفي را ببيند بدون آنكه تعادل روانياشبه هم بخورد. از طرف ديگر، شبكههاي محافظ انسان معمولي سوراخ دارد و او نميتواند سوراخها راببيند. چنين فردي دائماً در معرض آسيب و آزار بر اثر ماهيتهاي فكري منفي و عناصر منفي ميباشد. اوچيزهاي زشتي ميبيند و صداهاي نامطبوعي ميشنود.
يافتههاي جديد در انژي درماني
ـ تئوري چاكراها: پلي به سوي آگاهي برتر. اثر هيروشي موتوياما 1981
اين كتاب حاوي آزمايشهاي علمي و تجربههاي شخصي دكتر هيروشي موتويامادرباره چاكراهاست. همچنين انرژي درماني آموزشهايي درباره چگونگي فعال كردن چاكراها در آن ارائهشده و نصفالنهارهاي طب سوزني چيني با ناديهاي هندي مقايسه شده است. كتاب بسيارجالبي است و حاوي اطلاعات بسيار زيادي ميباشد.
ـ اكتشافات رواني در پس پردههاي آهنين اثر شيلا استراندر ولين شرودر 1971
اين كتاب تحقيقات علمي وسيعي را كه پيرامون پديدههاي رواني در شوروي سابقصورت گرفته است تشريح ميكند. بسياري از اين يافتهها صرفاً تأييد كننده مطالبي است كهكارآموزان علوم باطني از زمانهاي بسيار قديم ميدانستهاند.
1ـ در سال 1939 سيمون داويدويچ كرلين و همسرش، تكنيك عكسبرداري كرلين رابا استفاده از ميدان الكتريكي با فركانس بالا توسعه دادند، و اقدام به تهيه تصاويري ازقسمتي از كالبد اتري غير قابل رويت يا كالبد بيوپلاسمايي نمودند. (فصل 16)
2ـ براساس مطالعات كرلينها مشاهده شد كه بيماري پيش از آنكه در كالبد فيزيكي قابلرويت آشكار شود، در كالبد بيوپلاسمايي تظاهر ميكند. (فصل 16)
3ـ در دانشگاه عالي رتبة ايالتي كيرو در آلماآتا، گروهي از زيستشناسان، بيوشيميدانانو بيوفيزيكدانان، اعلام كردند كه كالبد بيوپلاسمايي فقط منظومه شبهپلاسمايي از ذراتيونيزه، الكترونهاي تحريكشده، پروتونها و برخي ذرات احتمالي ديگري نيست، بلكهذاتاً موجود زنده واحدي (يكپارچهاي) است كه از خود ميدانهاي الكترومغناطيسي توليدميكند. (فصل 17)
4ـ عواطف، وضعيتهاي ذهني و افكار بر كالبد بيوپلاسمي اثر دارند. (فصل 16)
5ـ بر پايه يافتههاي دانشگاه ايالتي قزاقستان، كالبد انرژيو انرژي درماني الگوي سازماندهنده خاصيدارد كه شكل و حالت موجود زنده را تعيين ميكند. براي مثال دكتر الكساندر استودتسكي ازمؤسسه جانورشناسي مسكو، قسمتي از ماهيچه يك موش صحرايي را فقط قطعه قطعهكرده و آنرا در محل زخم بست و ماهيچة كاملاً جديدي رشد نمود! از آنجا چنين نتيجهگيريكردند كه نوعي الگوي سازماندهنده وجود دارد. (فصل 17)
6ـ اگر شخصي انگشت يا يك بازوي خود را از دست بدهد. انگشت يا بازويبيوپلاسمايي او محفوظ ميماند. بهطوري كه گاهي وجود آن عضو را در محل خود احساسميكند.
7ـ دكتر ميخاييل كازميك از دانشمندان لنينگراد، وجود كانالها و مراكز بيوپلاسماييمربوط به نصفالنهارها و نقاط طب سوزني را كه در طب باستاني چين توصيف شده استتأييد نمود. (فصل 18) وي با كمك توبيسكوپ موقعيت كاملاً دقيق نقاط طب سوزنيرا پيدا كرد. پس از آن پزشك جواني به نام ويكتور آدامنكو نوع كاملتري از توبيسكوپرا اختراع كرد، و آنرا CCAP ـ قابليت هدايت كانالهاي نقاط طب سوزني ـ ناميد. ايندستگاه قادر بود علاوه بر نقاط طب سوزني، عكلالعملها و تغييرات كالبد بيوپلاسماييرانيز با نمودارهاي عددي نشان دهد. (فصل 18)
8ـ نقاط طب سوزني، همتاي نقاط روشن كالبد بيوپلاسمايي هستند. (فصل 18)
9ـ روسها همچنين به امكان وجود نقاط خاصي در كالبد بيوپلاسمايي پي بردهاند، كهتحريك آنها باعث آشكار شدن تواناييهاي نهفته رواني ميگردد. (فصل 18)
10ـ بررسيهايي كه بر روي روانشفاگران روسي به عمل آمد نشان داد كه در طي فرآيندشفاي رواني، انرژي از كالبد بيوپلاسمايي شفاگر به كالبد بيوپلاسمايي بيمار - انرژي درماني- انتقال مييابد.(فصل 18)
ـ «اولين كنفرانس جهاني تبادل آكادميك چيكنگ طبي. (خلاصه مقالات)»
در سال 1988 مقاله مكتوبي (128 چكيده مقاله) در اولين كنفرانس جهاني تبادلآكادميك چيكنگ طبي در پكن چين ارائه شد. در اين كنفرانس كاربرد چيكنگ در دامنهوسيعي از ناخوشيها و بيماريها به صورت مقالات تكنيكي و بسيار ارزشمندي ارائه شد.چكيدهاي از چند خلاصه مقاله برگزيده در اينجا آمده است و مطالعه آن در خواننده، مراتبياز سپاس و قدرداني نسبت به اين روش درماني وسيع، لطيف و نيرومند ايجاد ميكند.
1ـ «بررسي اثر كي (انرژي حيات) انرژي درماني حاصل از چيكنگ بر سلولهاي سرطان انسان، اثرفنگ ليدا، كيان جوكينگ، چن سوكينگ و همكاران.
اثر كي يا انرژي حياتي انتشاريافته بر سلولهاي Hale و سلولهاي 7901 SGCآدنوكارسينوم معده انسان و كروموزومهاي اين سلولها با روش كشت بافتي، ژنتيكسلولي و با استفاده از ميكروسكوپ الكتروني مورد بررسي قرار گرفت.
نتايج حاصل به شرح زير بود:
ـ با استفاده از كي- انرژي درماني - سرعت متوسط تخريب سلولهاي Hale 72/30% و حداكثر سرعتتخريب 61/59 % بود. سرعت تخريب اين سلولها در گروه شاهد و بدون استفاده از كيمعادل صفر درصد بود.
ـ در 41 آزمايش، سرعت متوسط تخريب سلولهاي آدنوكارسينوم معده، پس از دريافتكي به مدت 60 دقيقه 02/25% و بدون استفاده از كي معادل صفر درصد بود. براي مشاهدهسلولها از ميكروسكوپ با توانايي بررسي مقطعي استفاده شد.
ـ سرعت تعويض، شكستن و ديسانترومريشدن ساختمان كروموزومهايسلولهاي آدنوكارسينوم معده پس از دريافت كي - انرژي درماني -افزايش يافت. نتايج حاصل از هر يك ازگروههاي سلولي فوق در جدولهايي خلاصه شد، و در هر گروه وجود اختلاف آماري بينگروه شاهد و آزمايش به اثبات رسيد (P<.01).
2ـ «استفاده از كي حاصل از چيكنگ و طب سوزني، براي درمان انرژي غذايي، اثرچاچوي (كلينيك سلامتي چيكنگ كانادا).
52 بيمار با تشخيص طبي آلرژي غذايي به مدت 1 تا 25 سال درمان شدند. درمان اينافراد شامل چيكنگدرماني با كمك فنون طب سوزني بود. طب سوزني در مراحل اوليه ودرمان با چيكنگ در مراحل انتهايي مورد استفاده قرار گرفت. نقاط طب سوزني پيدا شد وبراي تقويت طحال، كبد، معده و دستگاه تنفسي مورد استفاده قرار گرفت. استفاده از كيحاصل از چيكنگ همراه با طب سوزني، نيروي كي- انرژي درماني - را افزايش داده و به نوبه خود به فعاليتاعضاي داخلي كمك كرد و سيستم ايمني را بهبود بخشيد. نتيجه، كاهش شدت واكنشهايآلرژيك و توقف آلرژيزايي غذا بود.
3ـ «اثر كي انتشاريافته بر فعاليتهاي ايمني موشها» اثر وانگ يونشنگ، فنگ ليدا،چن شوينگ و چن هايكسينگ (مركز تحقيقات ايمني چين، پكن، چين).
براي پاسخ دادن به اين سوال كه آيا در معرض نيروي كي قرار دادن يك كالبد، بر تنظيمپاسخهاي ايمني اثر دارد يا خير؛ آزمايشي بر روي چند نمونه موش ترتيب داده شد.
ابتدا موشها توسط اساتيد هنر چيكنگ «كي» دريافت كردند. سپس آزمايشهايي برروي بدن آنها انجام شد و نتايج حاكي از آن بود كه انرژي كي، فعاليت ذرهخواريسلولهاي بيگانهخوار صفاتي و فعاليت اسيد فسفاتاز را بهطور قابل ملاحظهاي افزايشداده است. يعني نيروي كي ميتواند سلولهاي بيگانهخوار صفاتي را كه بخشي از سيستمايمني هستند فعال كند.
4ـ اثرات چيكنگ - انرژي درماني - بر بيماريهاي سايكوسوماتيك و ساير اختلالات با فشار عاطفي.اثر ريچارد. آر.پاوك(USA).
«شن» نوع خاصي از چيكنگ است و اثرات مفيدي بر اختلالاتي كه مظنون به داشتنريشه عاطفي هستند، دارد. مخصوصاً فشارهاي عصبي قبل يا همراه عادت ماهانه، ميگرن،ورم رودة تحريكپذير، اختلالات خوردن، ورم فرض كبري (قبل و بعد از جراحي) و سايراختلالات عاطفي مانند اضطراب، افسردگي و اختلالات مربوط به خواب.
5ـ مطالعه اثر كي انتشاريافته بر سلولهاي لوسمي 1210ـL در موش اثر ZhaoXiazhex.
موشهاي گروه آزمايش به مدت 14 ـ 10 دقيقه در روز و براي يك دوره ده روزه انرژيكي انرژي درماني دريافت كردند. در حالي كه موشهاي گروه شاهد هيچ درماني دريافت نكردند. براساستعداد سلولهاي 1210ـL كه هنوز وجود داشت (با استفاده از ميكروسكوپ نوري) وجوديك اختلاف آماري (P<0:01) بين تيمار مورد آزمايش و تيمار شاهد مشخص شد.بنابراين چنين نتيجهگيري شد كه تعداد سلولهاي 1210ـL پس از دريافت كي توسطموشها بهطور قابل ملاحظهاي كاهش يافتهاند.
6ـ چيكنگ در استرليا ـ سلاحي موثر بر عليه استرس. اثر جك ليم.
چيكنگ براي مبارزه با استرس، به عنوان وسيله موثري شناخته شده است. استرس باتظاهرات جسماني نظير افزايش ضربان قلب، خستگي جسماني، بيخوابي، زخمهايگوارشي، افزايش فشار خون و بيماريهاي قلبي همراه است، تمام افرادي كه در اين تحقيقمورد بررسي قرار گرفتند (400 نفر) بهبودي قابل توجهي پيدا كردند. اين افراد عنوانهايشغلي بسيار متنوعي داشتند. اعم از پزشكان، مديران كارهاي اجرايي، وكيلان، متخصصينكامپيوتر، هنرمندان، خانمهاي خانهدار، دانشآموزان و بازنشستگان.
7ـ اثرات كي انتشاريافته بر بهبود شكستگيهاي آزمايشگاهي اثر جيالين وجياجيندينگ.
اثرات مقايسهاي بيولوژيكي نيروي كي - انرژي درماني -در ترميم شكستگيهاي استخواني درخرگوشها مورد بررسي قرار گرفت و نشان داده شد كه مقدار و تراكم نسج جوشگاهي درگروهي كه انرژي دريافت كردهاند بهتر از گروه شاهد بود. اثرات درماني بر روي ماهيچههاييكه به علت كشش بيش از حد دچار آسيب شديد شده بودند نيز بررسي شد و نتايج مشابهيبه دست آمد.
تصور ميشود كه مكانيسم عمل ايجاد نوعي ميدان الكترومغناطيسي است، كهفعاليتهاي حياتي موثر در درمان استخوانها و عضلات را افزايش ميدهد.
ماهیت کالبد انرژی
اعتقاد به وجودهاله ( ابر درخشان و دارای تشعشعی که اطراف بدن انسان است را احاطه کرده است ) موضوع جدیدی نیست . این وضوع پیش از آنکه در تصاویر مسیح مرسوم شود و حتی پیش از انکه وجود هاله به عنوان یک ویژگی معمول بشرفانی در نظر گرفته شود : در تصاویر مقدس متعلق به مصر " هند " یونان و روم قدیم مطرح بوده است . قرن ها ست که مردم رویت هاله در اطراف بدن توسط روشن بینان را پذیرفته اند . هاله ای که اطراف بدن از فردی به فرد دیگر " از لحاظ رنگ و ویژگی تغییر می کند و ضعیت سلامتی و ویژگی های عاطفی و روحنی فرد را نشان می دهد . سودن برگ در کتاب خود تحت عنوان سفرنامه روحانی می نویسد (( علاوه بر پیکر مادی در اطراف بدن هر یک از ما کره ای روحانی وجود دارد.))
دبلیو.جی.کینز.
کالبد انرژی به داخل کالبد جسمانی قابل رویت نفوذ می کند و تا شعاع جهار تا پنج اینچی اطاف آن امتداد می یابد . این حوزه انرژی درخشان و غیر قابل رویت که از طرح کالبد جسنانی تبعیت می کند (( هاله درونی )) نام دارد . اختلالات کالبد انرژی می تواند تا حدودی ناشی از کاهش موضعی یا عمومی پرانا باشد . این حالت نقصان پرانا نام دارد . ضخامت هاله درونی در قسمت های آزرده تا حدود 2 اینچ یا کم تر کاهش می یابد . یرای مثال در افراد نزدیک بین " نقصان پرانا در ناحیه اطراف چشم هست و گاهی ضخامت هاله درونی در این ناحیه به کم تر از 2 اینچ می رسد. با این حال در مواردی یک چشم به طور همزمان دچار نقصان و انباشتگی پرانا می گردد و با افزایش شدت ضایعه " ضخامت هاله درونی کاهش بیشتری پیدا می کند .
ممکن است عامل بیماری ناشی از وجود پرانای اضافی به طور موضعی در یک یا چند ناحیه و
برای مدت زمان طولانی باشد.به این حالت انباشتگی پرانا گفته میشود در این گونه موارد ضخامت هاله به هفت اینچ یا بیشتر میرسد.در موارد بسیار شدید به 2.5 پا بیشتر میرسد.
از سطح کالبد جسمانی شعاع های بیو پلاسمیکی به طور عمودی خارج می شود این پرتوها شعاع های تندرستی نام دارد و به داخل هالهی درونی نفوذ می کند.مجموعه این شعاع ها را هاله
تندرستی نام دارد.
طول این پرتوها بطور تقریبی 3.2 پا است . این هاله از طرح کالبد جسمانی قابل رویت پیروی میکند و به عنوان نیروی حفاظتی عمل کرده " تمامی کالبد را در برابر انرژی معیوب و میکروب ها حفاظت می کند . سموم ومواد دفعی و.. انرزی معیوب به وسیله شعاع های تندرستی و غالبا از خلال سوراخ هایی به بیرون دفع می شوند . اگر شخص ضعیف شود شعاع های تندرستی پایین افتاده و تا حدودی در هم گره می خورند و تمام بدن مستعد ابتلا به عفونت می شود . در این حالت توانایی شعاع های تندرستی برای دفع سموم " مواد دفعی میکروب ها " و انرژی معیوب تا حد زیادی کاهش می یابد .
در ورای هاله تندرستی " حوره انرژی در خشان دیگری به نام هاله بیرونی استقرار یافته که به داخل هاله درونی نفوذ می کند و تقریبا تا فاطه یک قدمی کالبد جسمانی قابل رویت امتداد دارد . این بخش از هاله رنگ های گوناگونی دارد و شبیه تخم مرغ وارونه ای است.
شرایط مختلف جسمنی " عاطفی و ذهنی فرد رنگ های هاله را تحت تاثیر قرار می دهد . در هاله بیرونی بعضی از بیماران سوراخ هایی دیده می شود . که از خلال آن ها پرانا به بیرون تراوش میکند . بنابراین هاله بیرونی بخشی از حوزه انرژی است که پرانا را نگه می دارد و از تروش آن به بیرون جلوگیری می کند . به عبارتی دیگر هاله بیرونی نگهدارنده انرژی فرار است .
این امکان وجود دارد که اندازه چاکراها " هاله درونی " هاله تندرستی " شعاع های تندرستی و هاله بیرونی با تکامل نوع بشر به سطوح متعالی تر " به طور چشمگیری افزایش یابد .
ارتباط نزدیک کالبد انرژی با کالبد جسمانی
کالبد انرژی و کالبد جسمانی قابل رویت " چنان هماهنگی و ارتباط نزدیکی با هم دارند که هر عاملی که به یکی تاثیر گذارد دیگری را نیز متاثر می کند . برای مثال با ضعیف شدن گلوی بیوپلاسمی امکان بروز تظاهراتی مانند سرفه " سرماخوردگی " گلو درد ورم لوزه و سایر ناراحتی های گلو در کالبد جسمانی پیش می آید . اگر پوست به طور تصادفی بریده شود – تراوش پرانا از محل خون ریزی رخ می دهد . در ابتدا محل بریدگی به دلیل تراوش پرانا به طور موقت روشن تر میشود ولی در انتها به دلیل نقصان پرانا ناحیه به رنگ خاکستری در می آید . اگر به دلیل انباشتگی یا نقصان پرانا بخشی از کالبد انرپزی ضعیف شود کالبد فیزیکی همان بخش دچار اختلال عملکردی شده مستعد ابتلا به عفونت می گردد . برای مثال کاهش پرانا در ناحیه کبد و شبکه خورشیدی باعث بروز یرقان می شود .
شفا ددن کالبد انرژی باعث شفا یافتن کالبد جسمانی می شود . طبق این قانون مطابقت با پاکسازی و جایگزینی مجدد پرانا به طور منظم می توان با برداشتن پرانا انباشته در نواحی قلب و شانه و بازو طی یک یا دو جلسه برطرف نمود . درمان کامل حداقل چند ماه به طول می انجامد.
بیماری ها ابتدا در کالبد انرژی ظاهر مشوند لذا می توان از آشکار شدن آن ها در بدن فیزیکی جلوگیری کرد
شفا دادن بیمار در مرحله ای که تنها کالبد انرژی درگیر است وهنوز در کالبد فیزیکی آشکار نشده بسیار آسان تر و سریع تر صورت می گیرد . که با اسکن هاله درونی میتوان از آشکار شدن آن در کالبد انرژی با خبر شد .
در صورت بروز بیماری در بدن فیزیکی باید هر چه زودتر به شفا بیمار پرداخت . هر چه درمان زوتر شروع شود سرعت شفا بیشتر است .
ذهن اثر چشمگیری بر الگوی کالبد انرژی دارد
براساس مشاهده روشن بینان الگوی کالبد فیزیکی بعد از کالبد انرژی شکل می گیرد . ذهن می تواند به طور خواسته یا نا خواسته بر طرح کالبد انرژی اثر بگذارد . افراد آشنا با علوم باطنی " همسران خود را ترغیب می کنند تا در دوران بارداری به چیزهای زیبا نگاه کنند . موسیقی های موزون گوش دهند و افکار و احساسات مثبت داشته باشند . اعمال بالا نه تنها بر چهره و ظاهر جنین " که بر تمایلات و استعداد های ذهنی و عاطفی او نیز اثر می گذارد . عوامل مثبت " اثر های مثبتی از خود بر جا می گذارد و عوامل منفی " اثر های منفی " زنان باردار باید به این نکته توجه کنند .
چاكراها يا مراكز انرژي در انرژي درماني
چاكراها يا مراكز انرژي در حال چرخش، بخشهاي بسيار مهمي از كالبد انرژي هستند.همانند كالبد فيزيكي كه از اعضاي حياتي و كماهميتتر تشكيل شده، كالبد انرژي نيز دارايچاكراهاي اصلي و فرعي و چاكراهاي بسيار كوچك است. چاكراهاي اصلي، مراكز انرژي درحال چرخشي هستند كه بهطور معمول سه تا چهار اينچ قطر دارند و اعضاي اصلي و حياتيكالبد فيزيكي را كنترل ميكنند و به آنها انرژي ميدهند. چاكراهاي اصلي، درست مانندنيروگاههايي هستند كه انرژي حياتي را براي اعضاي حياتي و اصلي تأمين ميكنند، اگر ايننيروگاهها به خوبي كار نكنند اعضاي حياتي ضعيف يا بيمار ميشوند؛ زيرا براي درست كاركردن، انرژي حياتي كافي ندارند. قطر چاكراهاي فرعي يك تا دو اينچ است و ريز چاكراهاكمتر از يك اينچ قطر دارند. چاكراهاي فرعي و ريز چاكراها بخشهاي كماهميتتر كالبدجسماني را كنترل كرده و به آنها انرژي ميدهد. چاكراها در داخل كالبد فيزيكي نفوذ ميكنندو در وراي آن نيز امتداد مييابند. چاكراها چند وظيفه مهم بر عهده دارند:
1ـ جذب، گوارش و توزيع پرانا در بخشهاي مختلف بدن به عهده آنهاست.
2ـ كنترل، تقويت و مسئوليت درست كاركردن تمام كالبد جسماني و بخشها و اعضايمختلف آن را بر عهده دارند. غدد درونريز را تحريك يا مهار ميكنند. تعداد زيادي ازناخوشيها تا حدودي ناشي از خوب كار نكردن چاكراها هستند.
3ـ بعضي از چاكراها مراكز استعدادهاي رواني هستند. فعالسازي چاكراهاي خاصيممكن است باعث توسعهيافتن استعدادهاي رواني خاصي شود. براي مثال چاكراهاي كفدست براي فعال كردن، آسانترين و امنترين چاكراها هستند. چاكراهايي در مركز كفدستها قرار گرفتهاند و با فعال كردن آنها فرد ميتواند توانايي خود را در احساس كردنانرژيهاي لطيف، هاله دروني، هاله تندرستي و هاله بيروني توسعه دهد. اين كار با تمركزكردن منظم بر روي آنها به سادگي انجام ميشود.
مكانيسم بيماريهاي سايكوسوماتيك در انرژي درماني
بيماريهاي سايكوسوماتيك دستهاي از بيماريها هستند كه با علائم جسمي و تغييراترواني همراهند و عوامل عاطفي، رواني و ذهني به عنوان عوامل اصلي ايجادكننده آنهامطرحند). احساسات و عواطف كنترلنشده مانند خشم، نگراني، هيجانهاي طولانيمدتو نااميدي، آثار نامطلوب نيرومندي بر كالبد انرژي دارند. براي مثال، خشم و نااميدي ممكناست باعث نقصان پرانا در اطراف چاكراي شبكه خورشيدي و ناحيه شكمي و يا باعثانباشتگي پرانا در اطراف چاكراي شبكه خورشيدي و چاكراي جلويي قلب شوند. مورد اولبا تظاهراتي مانند: سوءهاضمه، اجابت مزاج شل و در طولانيمدت با زخمهاي گوارشي يامشكلات كيسه صفرا بروز ميكند. در مورد دوم بزرگشدن قلب يا ساير مشكلات قلبيمورد انتظار است. به نظر ميرسد عواطف منفي در يك بيمار، باعث بروز يك نوع بيماري ودر بيمار ديگر باعث بروز بيماري ديگري ميشود.
خشم و نگراني شديد، كل كالبد انرژي را بيجان و فرد را مستعد ابتلا به تمام انواعبيماريها ميكند. عواطف منفي، باعث آشفتگي تمامي كالبد انرژي ميشوند؛ از اين روتمامي ضعيف ميشود. ممكن است شما خستگي و ضعف جسمانياي را كه بعد ازعصبانيت شديد بروز ميكند؛ تجربه كرده باشيد. علت اين امر تخليه هر دو كالبد انرژي وجسماني از پرانا يا انرژي حياتي است كه فرد را مستعد ابتلا به عفونت ميكند. اگر ناخوشيمنشاء عاطفي داشته باشد؛ علاوه بر انرژي درماني انجام مشاوره رواني هم ضروري است.طي كردن يك دوره شخصيتسازي و انجام منظم مراقبه براي غلبه بر تمايلات عاطفيمنفي توصيه ميشود. با انجام مراقبه و دروننگري روزانه، فرد خودبهخود به آگاهي بيشتر وبلوغ عاطفي دست مييابد و توانايي وي در كنترل و هدايت عواطفش به شدت اصلاحميشود. در نتيجه وضعيت سلامتي او به سرعت بهبود مييابد. توجه به اين نكته ضرورياست كه در اينگونه موارد انرژي درماني، بهبودي ماندگاري ايجاد نميكند؛ مگر اينكهحالات عاطفي مربوطه تغيير داده شود. اين كار شبيه خاموش كردن آتشي است كه بهطورعمدي افروخته شده است. بدون تلاش براي توقيف مجرم چه عاملي ميتواند آتشافروز رااز اقدام دوباره، پس از نوسازي خانه باز دارد؟ تنها با رفعكردن ريشه بيماري، بهبودي دائميميتواند حاصل شود.
وظایف کالبد انرژی چیست ؟
1- جذب و توزیع و تامین انرزی کالبد جسمانی بر عهده کالبد انرژی است پرانا یا کی همان انرژی حیاتی است که تمامی کالبد را به گونه ای تغذیه می کند که این کالبد و تمامی اعضای مختلف آن بتواند درست و طبیعی کار کنند. کالبد بدون پرانا می میرد.
2- به عنوان قالب یا الگوی برای کالبد جسمانی عمل می کند و این امکان را به آن می دهد که به رغم سال های متمادی سوخت و ساز " شکل " طرح و ظاهر خود را حفظ کند . به بیانی بهتر کالبد جسمانی قابل رویت توسط کالبد انرژی قالب گیری می شود. اگر کالبد انرژی معیوب باشد کالبد جسمانی هم معیوب می شود . این دو ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند به همین دلیل هر عاملی که بر یکی تاثیر گذارد دیگری را نیز متاثر خواهد کرد . اگر یکی بیمار شود دیگری نیز بیمار خواهد شد . اگر یکی بهبود یابد دیگری نیز بهبود می یابد . در صورتیکه عامل مداخله گری وجود نداشته باشد بهبودی به تدریج ولی غالبا انی رخ می دهد .
3- کالبد انرژی به واسطه چاکراها اعمال کالبد غیزیکی و اعضاء و بخش های مختلف آنرا تنظیم میکند این اعمال از طریق غدد درون ریز که تظاهرات بیرونی عملکرد بعضی از چاکر ها اصلی هستند صورت میگیرد . تعداد بیشماری از بیماری ها به طور نسبی با اختلال در عملکرد یک یا چند چاکرا آشکار می شوند
4- کالبد انرژِی به واسطه شعاع ها و هاله تندرستی مانند سپری در برابر میکروب ها و انرژی بیمار عمل می کند . انرژی بیمار " انرژی کهنه " سموم " مواد دفعی میکروب ها توسط شعاع های تندرستی و غالبا از خلال سوراخ هایی دفع می شوند . در نتیجه تمام کالبد جسمانی تصفیه می شود .
مشکلات اصلی و درمان آن ها در شفای پرانیک
شفای پرانیک مجموعه ای است از فرآیند های به کارگیری و دستکاری ماده بیوپلاسمیک بدن بیمار . موارد زیر مسائل اساسی و شیوه های درمانی ای هستند که در شفای پرانیک با آن سر و کار داریم.
1- در نواحی مبتلا به نقصان پرانا " پاکسازی و انرژی دادن مراحلی هستند که مورد استفاده قرار می گیرند و اصولا تاکید بر انرژی دادن است .
2- در نواحی ای که انباشتگی پرانا وجود دارد انرژی انباشته از منطقه برداشته " خارج می شود . به دنبال آن انرژی دهی صورت می گیرد . در اینجا بر پاکسازی با دفع انباشتگی تاکید می شود .
3- اختلال عملکردی چاکرا به سادگی با پاکسازی و انرژی دادن به آن " به حال طبیعی بر میگردد.
4- شعاع های تندرستی آویزان و در هم ریخته " رها و تقویت می شوند.
5- کانال های بیو پلاسمایی مسدود " پاکسازی شده به آن ها انرژی داده میشود .
6- با بستنم سوراخ های هاله بیرونی از تراوش پرانا جلوگیری می شود.
7- برای به دست آوردن نتایج خاص " از نوع مخصوصی از پرانا استفاده می شود که در در مورد شفای پرانیک پیشرفته می باشد .
سوال ؟
- اين انرژي چگونه در فرد ايجاد و منتقل مي شود؟
طبق قانون فيزيک انرژي در تمام جهان وجود دارد از بين نمي رود بلکه از شکلي به شکل ديگر تبديل مي گردد.ارتباط انسانها با اين نيروي الهي هميشه برقرار بوده و هست. اما اين ارتباط به خاطر افکار و احساسات منفي ما ضعيف گرديده است. بعد روش انتقال انرژي را آموخته و ميتوانند با انتقال انرژي به بيماران براي درمان بيماري اقدام کنند.روش و تکنيک پرانا ظرفيت چاکراها را براي دريافت خالصتر و قويتر انرژي الهي بالا برده، و ما را از تمامي انرژيهاي منفي رها ساخته، چاکراها را شارژ و متعادل ساخته موجب شفا و سلامتي ما ميگردد.
- آيا انرژي در تمام افراد وجود دارد؟
بله؛ دقيقا و بدون استثنا؛ از آغاز خلقت بشر ارتباط انسان با خداوند برقرار بوده و هست.اما ما انسانها با درگير شدن با مشکلات و مسايل دنيوي و افکار و احساسات منفي چون حسد، کينه ، تنفر، عصبانيت و ... در مسير عبور انرژي الهي انسدادهايي ايجاد ميکنيم که ميزان دريافت انرژي الهي را به حداقل ميرساند و ما دچار بيماري ميشويم. با اين روش ميتوان ساختار چرخههاي انرژي را به درستي شناخت و ظرفيت دريافت انرژي الهي را به حداکثر رساند و با دريافت بيشتر انرژي خود و ديگران را از بيماريهاي روحي و جسمي شفا داد.
- آيا اين انرژي در تمام افراد به يک ميزان است يا قوت و ضعف وجود دارد؟
در تمام افراد انرژي به يک ميزان وجود دارد و قوت و ضعف آن به ميزان تعادل چاکراهاي شخص بستگی دارد. و هرچه شخص به انتقال انرژی برای دیگران و خود بپردازد کانال انتقال انرژی اش وسیعتر می گردد.
- آیا این روش برای درمان تمام بیماریها قابل استفاده است؟
مسلما هیچکدام از روشهای علمی و درمانی تاکنون توانایی پاسخگوی به تمام بیماریها و امراض را نداشته است. زمانی حکم الهی است که شخص با بیماری خاصی از جهان برود اما حتی در این موارد این روش باعث کم شدن درد و آرامش روحی و بالارفتن آگاهی معنوی و پذیرفتن آگاهانه سرنوشت بیمار می گردد. تاکنون این روش پاسخگوی دسته بزرگی از بیماریها بوده است.مانند بیماریهای عضلانی. سردردها. مشکلات اعصاب و روان. دردها و مشکلات گوارشی. بیماریهای تنفسی قلبی و میگرن و افسردگی و وسواس و اضطراب و .....
- آیا تمام افراد درهر سنی می توانند از انرژی درمانی استفاده کنند یا این تکنیک را بیاموزند؟
بله. یادگیری و استفاده از این روش درمانی، هیچگونه محدودیت سنی ، استعدادی، تحصیلاتی ندارد. تنها توصيه ميشود افراد يادگيرنده بهتر است سن بالاي 17 سال داشته باشند تا بهتر با مطالب و دروس آشنا شوند و همچنين بتوانند در مورد آن تحقيق يا كنكاشي و ... انجام دهند.
-آیا عوارضی هم برای این روش درمانی دیده شده است؟
خیر تاکنون هیچگونه عارضه زودرس یا دیر رَس از هیچ روش انرژی درمانی در هیچ نقطه از دنیا گزارش نشده است و مسلما به دلیل حساسیت بالای دست اندرکاران هر کشوری نسبت به این روش درمانی. اگر کوچکترین عارضه ای دیده شده بود. بدون استثنا در تمام دنیا اعلام شده و جلوی این روش گرفته میشد.
در هنگام استفاده از این روش درمانی آیا میتوان روشهای درمانی دیگر را هم بکار گرفت یا خیر؟
بله . خوشبختانه این روش درمانی به دلیل سازگار بودن با ساختار وجودی تمام انسانها بدون استثنا می تواند با تمام روشهای درمانی درکنار یکدیگر استفاده گردد بدون آنکه هیچ تداخلی با هم داشته یا مشکلی ایجاد نماید. در این روش درمانی همیشه به بیمار تاکید می گردد که باید به پزشک متخصص مراجعه نموده و ضمن مصرف داروی تجویز شده به انرژی درمانی بپردازد. انرژی درمانی به عنوان طب مکمل به بیمار کمک می کند تا دارو در جای مناسب اثر نموده و طول درمان کوتاهتر گردیده، و عوارض جانبی داروها به حداقل برسد.
-آیا بیمار در هنگام درمان با انرژی باید داروهای شیمیای خود و یا سایر روشهای درمانی را کنار بگذارند؟
به هیچ وجه تفکر صحیح نیست. قطع یا کنارگذاشتن دارو و یا هر درمانی بستگی به روند بهبودی بیمار داشته که این مرحله هم حتما باید با نظر و مشورت پزشک معالج که بیمار تحت نظر وی بوده، صورت گیرد. بیمار نباید به دلیل استفاده از انرژی درمانی سیر درمان پزشکی خود را ترک کند و حتما باید در تمام مراحل با طبیب متخصص در ارتباط باشد و دستورات پزشک خود را دقیقا اجرا کند.
ادامه .... مراجعه به کتاب انرژی درمانی از جمشید هاشمی ( استاد آرام)